جدول جو
جدول جو

معنی روا آمدن - جستجوی لغت در جدول جو

روا آمدن
(تَ نَ نُ کَ دَ)
خوش آمدن. موافق میل بودن. مطبوع و مقبول آمدن. خوش آیند بودن. رجوع به روا شود:
یکی آرزو کن که تا از هوا
کجا آید اکنون فکندن روا.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
روا آمدن
خوش آمدن، مطبوع، مقبول شدن
تصویری از روا آمدن
تصویر روا آمدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
به زمین نشستن مثلاً هواپیما فرود آمد، پایین آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو آمدن
تصویر فرو آمدن
پایین آمدن، به زیر آمدن، اتراق کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رو آمدن
تصویر رو آمدن
بالا آمدن، روی چیزی ایستادن، ترقی کردن، رشد کردن، جلوه کردن، به جاه و مقام رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ندا آمدن
تصویر ندا آمدن
خطاب آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرا آمدن
تصویر فرا آمدن
پیش آمدن، اتفاق افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روا بودن
تصویر روا بودن
جایز بودن، سزاوار بودن، حلال بودن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ یَ تَ)
رها شدن. خلاص شدن. (یادداشت مؤلف) :
بدان تا جهان از بد اژدها
به فرمان و گرز من آید رها.
فردوسی.
مگر زنده از چنگ این اژدها
تن یک جهان مردم آید رها.
فردوسی.
نهان بود چند از دم اژدها
نیامد به فرجام هم زو رها.
فردوسی.
خورش ساخت آن مغز را اژدها
نیاید یکی تن ز چنگش رها.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(تَ مْ کَ دَ)
در تداول عامه، ترقی کردن پس از آنکه در مقامی پست بوده است. ترفیع رتبه پیدا کردن پس از آنکه در درجه نازل بود. عقب ماندۀ در شؤن دولتی و غیره ترقی کردن. پس از زیردستی و پستی ترقی پیدا کردن. رجوع به رو شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ندا آمدن
تصویر ندا آمدن
آوا رسیدن بنگرید به ندا آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
گوارا بودن: جمله ناگوارشت از طلب گوارش است ترک گوارش ارکنی زهر گوار آیدت. (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گواه آمدن
تصویر گواه آمدن
شاهد بودن حقیقت معنی بر صورت دعوی گواه آمدی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع شدن گرد آمدن: که لشکر بیک جا گروه آمدند شدند از خصومت ستوه آمدند. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
واج آمدن (گویش گیلکی) گرفتن گیفتن (گویش گیلکی) زبانزدی در آشپزی و شیرینی پزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
نزول کردن پایین آمدن، پیاده شدن (از اسب و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا آمدن
تصویر فرا آمدن
پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سود آمدن
تصویر سود آمدن
فایده دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوز آمدن
تصویر سوز آمدن
نسیم یا باد سرد وزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون آمدن
تصویر خون آمدن
جاری شدن خون از موضعی
فرهنگ لغت هوشیار
خوش آمدن کسی را. مطبوع واقع شدن آن چیز مورد پسند وی شدن، یا خوش آمدید. تعارفی است که بمهمان هنگام ورود بخانه گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوش آمدن
تصویر جوش آمدن
گرم شدن، خشمناک شدن، به هیجان آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقت آمدن
تصویر رقت آمدن
متاثر شدن، محزون شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحم آمدن
تصویر رحم آمدن
رقت نمودن، ترحم کردن، دلسوزی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بجا آمدن
تصویر بجا آمدن
برآورد شدن، برآمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برون آمدن
تصویر برون آمدن
بیرون آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
((~. مَ دَ))
پایین آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرو آمدن
تصویر فرو آمدن
((فُ مَ دَ))
پایین آمدن، به منزل کسی وارد شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
Descend, Land
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
descer, aterrissar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
спускаться , приземляться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
absteigen, landen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
schodzić, lądować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
спускатися , приземлятися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
descender, aterrizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی